نگاه چینی به توافق با ایران
به گزارش شهر سرگرمی، 9 اکتبر روز غافلگیری بود. محمدجواد ظریف به چین سفر نموده بود تا طی ملاقات با همتای خود پروژه قرارداد 25 ساله را به پیش ببرد؛ قرارداد پرسروصدا که از حوزه اقتصاد تا مسائل نظامی و امنیتی را دربرمی گیرد.
دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: اما وانگ یی به ناگهان دستورکار جدیدی را روی میز گذاشت: چین با احترام به نگرانی های امنیتی مآغاز همه طرف ها، پیشنهاد می نماید که بستر و ترتیبات گفت و گوی چندجانبه منطقه ای ایجاد گردد و این مساله شامل نگرانی همه طرف ها می گردد تا شرایط برابر برای انجام تبادل نظر تسهیل گردد و تفاهم تحت اصل حفظ برجام افزایش یابد. در نتیجه، مسائل امنیتی پیش رو در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به وسیله ابزار های سیاسی و دیپلماتیک حل می گردد. چین به لحاظ شکلی و ماهوی آغوشش را به روی چنین گفت و گویی میان همه طرف ها و پیوستن آن ها به این موضوع باز می نماید.
گزارش رسمی که از این ملاقات روی سایت وزارت خارجه چین نهاده شد، در ارتباط با روابط دوجانبه میان تهران و پکن به ذکر این عبارت اکتفا می نماید: چین و ایران شرکای جامع استراتژیک هستند و چین برای تقویت ارتباطات با ایران جهت تعمیق همکاری در نبرد علیه کووید-19 و سایر زمینه ها آماده خواهد بود.(China will stand ready to strengthen communication with Iran to deapen cooperation in the fight against the Covid-19 and other field) این عبارت بی رمق و نه چندان دلگرم نماینده در کنار دستورکار جدیدی که چینی ها روی میز مذاکرات گذاشتند، احتمالا با انتظارات مقامات کشورمان از این سفر همخوانی چندانی نداشت؛ ضمن اینکه عبارت مورد استفاده همه طرف ها آن چنان مبهم است که مرجع ضمیر آن حداقل در 9 اکتبر برای دستگاه دیپلماسی کشور مشخص نبود. اما گذشت زمان بهترین فرصت را برای آشکارسازی واقعیت به وجود می آورد.
10 اکتبر یانگ جیه چی، نماینده ویژه رئیس جمهور چین همراه با نامه شی جین پینگ به ملاقات ولیعهد ابوظبی، شیخ محمد بن زاید آل نهیان رفت. آنچه بر روی خروجی خبرگزاری رسمی امارات و همچنین سایت وزارت خارجه چین از این ملاقات رفت، تقریبا از مضامین یکسان برخوردار بودند.
در پایگاه اینترنتی وزارت خارجه چین چنین آمده است: رئیس جمهور شی و ولیعهد برنامه بلندمدتی برای تحکیم و توسعه روابط دو کشور دارند و این مساله راستا و فصل جدیدی را در روابط دوجانبه مشخص خواهد نمود. چین همواره امارات را به عنوان اولویت دیپلماتیک خود در نظر گرفته است. چین شراکت جامع استراتژیک را با ابوظبی تقویت خواهد نمود و پشتیبانی و اعتماد سیاسی را مستحکم می نماید و دو کشور همکاری ها و پیوند ها را در استراتژی های توسعه ارتقا خواهند داد و توسعه کیفی اتصال به ابتکار کمربند-جاده را در دستورکار قرار می دهند. (China will enrich the connotation of its comprehensive strategic partnership with UAE, cement the political trust and support…)
اکنون مرجع ضمیر همه طرف ها یا حداقل بخشی از طرف ها مشخص شده بود. چین به روابط خود با دولت های خلیج فارس به خصوص دو کشور امارات و عربستان اهمیت ویژه ای می دهد؛ پس می توان این موضوع را مدنظر قرار داد که احتمالا وزیر خارجه چین با زبان بی زبانی درصدد بوده است به همتای ایرانی خود این موضوع را بفهماند که با تداوم مسائل موجود میان ایران و دولت های منطقه به ویژه این دو کشور خاص امکان تحقق و عملیاتی سازی قرارداد موسوم به قرارداد 25 ساله امکان پذیر نخواهد بود.
اما چرا؟ آیا چین از اهمیت ژئوپلیتیک و استراتژیک ایران در منطقه غافل است؟ پاسخ به این پرسش به طور قطع منفی است؛ ولی در نظر دریافت این احتیاط ها و ملاحظات را باید به بنیان های سیاست خارجی چین در منطقه مرتبط دانست: سیاست خارجی این کشور در منطقه خلیج فارس و به طور کلی در خاورمیانه مبتنی بر اصل سیاست بده-بستان (Quid Pro Quo) یا معامله محور (Business or Deal Oriented) است.
بر این اساس عمق و اندازه روابط را کشور های مقابل مشخص می نمایند؛ اما چگونه؟ به اندازه قیمتی که حاضرند برای چنین روابطی پرداخت نمایند و محور دوم در سیاست خارجی چین مساله بسیار راهبردی انرژی و نفت است. چین به دلیل ملاحظات توسعه ای اش، احتیاج مبرمی به طلای سیاه دارد. از همین رو هر دو کشور (عربستان و امارات) برای چین حائز اهمیت می شوند و می توانند به عنوان یک متغیر مهم در روابط تهران و پکن تاثیرگذار باشند. در این راستا توجه به فکت ها حائز اهمیت هستند و ما بدون در نظر دریافت این داده ها نمی توانیم اندازه، ابعاد و اهمیت روابط میان این سه کشور را درک کنیم.
از امارات آغاز می کنیم: این کشور مهم ترین شریک تجاری چین در دنیا عرب است و سهم 28 درصدی از تجارت غیرنفتی میان چین و منطقه را دارد. قبل از کووید-19 ارزش کل تجارت دو کشور بالغ بر 50 میلیارد دلار بود و هدف گذاری این دو بازیگر روی عدد 100 میلیارد دلار قرار داشت. همین طور آمار ها نشان می دهد صادرات غیرنفتی امارات به چین نیز طی سال های اخیر حدود 64 درصد رشد نموده است.
تنها در 9 ماه اول سال 2019 معادل 5/ 23 میلیارد دلار صادرات چین به امارات بوده و واردات این کشور از امارات نیز در همین بازه زمانی به 2/ 11 میلیارد دلار می رسید. همین طور آمار ها نشان دهنده رشد 5/ 9 درصدی صادرات نفت امارات به چین در سال 2019 نسبت به سال 2018 است.
این کشور در سال 2019 با حدود 3/ 7 میلیارد دلار سهم 1/ 3 درصدی در تامین احتیاج های نفتی چین داشته است. اما واقعیت های آماری در خصوص عربستان تکان دهنده تر از امارات متحده عربی است. در حالی که ارزش کل تجارت دو کشور در سال 1990 به 500 میلیون دلار می رسید، این رقم در سال 2019 به 18/ 78 میلیارد دلار رسیده است.
چین عظیم ترین شریک تجاری عربستان و ریاض نیز عظیم ترین شریک تجاری چین در غرب آسیا است. عربستان به طور متوسط در سال های 2018 و 2019 بین 8/ 1 تا 2 میلیون بشکه به طور روزانه به چین نفت صادر می کرد. واردات این کشور در دو ماه ابتدایی سال 2020، 26 درصد افزایش را نشان می دهد.
عربستان با 1/ 40 میلیارد دلار 8/ 16 درصد از احتیاج های نفتی پکن را در سال 2019 تامین کرد و از این حیث در لیست صادرنمایندگان نفت به چین قرار گرفته است. این رقم رشد 35 درصدی را نسبت به سال 2018 نشان می دهد. این درحالی است که صادرات نفتی کشور ما به چین به دلیل تحریم های ایالات متحده حدود 53 درصد در سال 2019 نسبت به سال 2018 افت نشان می دهد. مقامات آمریکایی تایید می نمایند که با توجه به برنامه چشم انداز 2030 محمد بن سلمان احتمال گسترش روابط مالی میان دو کشور بسیار زیاد است.
همین طور هم اکنون طبق برآورد سازمان های اطلاعاتی آمریکا، چینی ها در حومه ریاض در حال همکاری محرمانه در حوزه هسته ای و تبدیل اورانیوم خام به اورانیوم فرآوری شده هستند؛ بنابراین تنها متغیر تاثیرگذار در روابط میان ایران و چین، دولت ترامپ و کمپین فشار حداکثری نیست و تصور اینکه هرچه فشار ها افزایش یابد، روابط میان تهران و پکن نیز مستحکم تر و زمینه برای عملیاتی سازی قرارداد 25 ساله فراهم می گردد، چندان دقیق نیست.
لُب کلام وزیر خارجه چین در ملاقات 9 اکتبر خود با مقامات ایرانی این بود که بدون بهبود روابط خود با کشور های منطقه نمی توانند انتظار ارتقای روابط را داشته باشند (ادبیات به کاررفته در دو ملاقات مقامات چینی با طرف های ایرانی و اماراتی به خوبی بازگونماینده این واقعیت است).
نکته بسیار حائز اهمیت در خصوص اقتصاد چین این است که این کشور در حدود 45 درصد از احتیاج نفتی خود را از منطقه خاورمیانه تامین می نماید؛ از مصر با 386 میلیون دلار تا عربستان با 40 میلیارد دلار (در سال 2019) و در این میان امارات و به خصوص عربستان نقش ستون های انرژی چین را ایفا می نمایند؛ امری که در خصوص تهران به دلیل ریسک پذیری بالای آن از حیث تحریم ها و فشار بین المللی صدق نمی نماید.
با این همه، متغیر آمریکا نیز برای چین از اهمیت پایینی برخوردار نیست. مجموع ارزش تجارت آمریکا و چین طبق برآورد ها به حدود 737 میلیارد دلار می رسد و آمریکا عظیم ترین میزبان کالا های چینی با ارزش حدود 557 میلیارد دلار است. به همین دلیل چینی ها در عملیاتی سازی و امضای قرارداد 25 ساله با تهران به هیچ عنوان تعجیل نخواهند کرد؛ چراکه از تبعات و پیامد های سیاسی و مالی آن برای منافع ملی شان مطلع هستند؛ به خصوص اگر در سوم نوامبر جو بایدن دموکرات ساکن کاخ سفید گردد. وقوع چنین تحولی تقریبا به منزله کان لم یکن ساختن قرارداد جامع 25 ساله خواهد بود.
امید بستن به چین و همین طور روسیه برای نجات اقتصاد تحت فشارمان از مصادیق شاخص این سخن گران سنگ پروفسور روح الله رمضانی، استاد فقید دانشگاه ویرجینیا و نویسنده کتاب روابط خارجی ایران است: بازتولید مستمر ناواقع گرایی در سیاست خارجی ایران بازگرداندن موازنه مثبت و تنوع سازی در سبد سیاست خارجی ایران تنها راه گریز از شرایط موجود است. بدون حاکم شدن چنین شرایطی، کشورمان تنها به محل جدال و رقابت قدرت های عظیم تبدیل می گردد و در بزنگاه ها قربانی مصالحه میان آنها. اما با موازنه مثبت می توان قدر و منزلت کشور را در نظام منطقه ای و بین المللی افزون کرد تا افزوده ای برای منافع ملی کشور داشته باشد.
منبع: فرارو