استاد هویت ساز، پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی

به گزارش شهر سرگرمی، خبرنگاران - نادره جلالی، دکترای تاریخ: هویت به معنی چیستی و کیستی است و به تعبیر مانوئل کاستلز Manuel Castells جامعه شناس اسپانیایی فرایند ساخته شدن معناست زیرا هر موجودی قبل از موجود شدن، فاقد معنا است. از نظر وی، این معنا برپایه ویژگی فرهنگی یا آن دسته از ویژگی های فرهنگی که بر سایر منابع رجحان دارند پایدار است. (کاستلز،22:1380) هویت ملی عناصری چون جغرافیا، زبان، ملیت، فرهنگ و دین دارد. از این رو، در این نوشتار به فعالیت ها و اقدامات استاد بدرالزمان قریب در زمینه هویت ملی پرداخته می گردد.

استاد هویت ساز، پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی

اگر علاقمند به دریافت بهترین خدمات تحصیل استرالیا هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم ویزای تحصیلی استرالیا، با دریافت مشاوره رایگان از مجربترین تیم مهاجرتی استرالیا، بهترین مسیر را به سوی دانشگاه های استرالیا انتخاب کنید.

جغرافیا عرصه ای وسیع برای هویت سازی

جغرافیا به قول هایدگر فیلسوف معاصر، عامل بنیادی هویت ملی است. از این رو فلات ایران محل پیدایش و پرورش هویت ایرانی است که بدرالزمان قریب در آن زاده شد و پرورش یافت. بنابراین عشق به ایران در کنش علمی و زندگی او نمود بارزی دارد. او همیشه به ایران و هویت خود می بالید. از این رو پس از اتمام تحصیلات، به وطن بازگشت و با توجه به احتیاج علمی کشور کرسی زبان سغدی را در دانشگاه تهران تاسیس کرد. بنابراین می توان گفت ایران ظرف تبلور شکوفه های هویتی در منظر نوآورانه و خردمندانه این اندیشمند صاحب نظر بود. چرا که او در مجموعه هویت سازی، به جغرافیا و تاریخ زبان شناسی در این سرزمین توجه می کند یعنی نکته ای که بزرگانی چون مالینوفسکی Malinowski از مردم شناسان بنام سده بیستم، به آن توجه دارند. زیرا زبان همان مفهومی است که مردم شناسان با توجه به آراء مالینوفسکی آن را به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین عنصر فرهنگی به شمار می آورند که نهادینه شدن بومی آن شکل هویت یک قومیت را سامان می بخشد.

زبان سغدی؛ زبانی خاموش اما هویت ساز

دکتر قریب عاشق راستین فرهنگ و تمدن ایران به ویژه زبان های باستانی ایران بود. او با تلمذ نزد استادان برجسته چون بدیع الزمان فروزانفر و جلال همایی و رفتن به دانشگاه های پنسیلوانیا، میشیگان و برکلی و خوشه چینی از محضر استادان بنامی چون پروفسور مارک درسدن، پروفسور نورمن براون، پروفسور والدز، هنینگ، پروفسور پنزل و هانیکس والد زبان های سغدی، هند و اروپایی و سانسکریت آموخت و متون مانوی و سغدی و ودا را خواند. پایان با مطالعات مستمر و تلاش و پشتکاری بی مثال سال ها به تحقیق و پژوهش در زبان سغدی پرداخت و توانست به عنوان نخستین ایرانی متخصص زبان سغدی گردد. زبانی که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد و روزگاری زبان زنده و جاری جاده ابریشم بود. او بیست سال از عمر خود را صرف تألیف فرهنگ سغدی کرد. فرهنگی که تألیف آن در بنیاد فرهنگ ایران به ریاست دکتر پرویز ناتل خانلری شروع شد ولی سال ها بعد در انتشارات فرهنگان انتشار یافت و به عنوان کتابی مرجع و مهم در دنیا مورد استفاده و ارجاع پژوهشگران داخلی و خارجی نهاده شد. کتابی که با تالیف آن، دست به کاری جدید و ماندگار در حوزه زبان شناسی زد و به چهره ای فرا ملی تبدیل شد. برخلاف بسیاری از استادان و پژوهشگران که با به هم چسباندن مطالب از این کتاب و آن کتاب، به قصد خودنمایی، فضل فروشی و یا ارتقای مرتبه شغلی دانشگاهی کتاب سازی نموده، او دوباره گفتن و نوشتن آنچه گفته شده و نوشته شده را دور از روح علمی می دانست و موجب اتلاف وقت و سرمایه.

ملیت خواهی

دکتر قریب توجه خاصی به ملیت خود داشت. آثار علمی تولیده شده او درباره زبان های باستانی ایران نشان از اعتقاد او دارد که همه باید تاریخ و فرهنگ خود را بدانند و بشناسند چرا که تا هویت خویش را نشناسند، خود را نخواهند شناخت. قریب به این نکته می پردازد که ملیت محتاج آنست تا هم ساخته گردد و هم شناخته گردد. او شناخته شدن هویت را بر عهده افراد تحت امر ملیت قرار می دهد و هم آنها را برای شناخت عناصر هویت ملی دعوت می کند و هم در این زمینه به آنها هشدار و آگاهی می بخشد. از طرفی دیگر، او معتقد است که روشنفکران هر جامعه باید به دنبال شناسایی عوامل اجتماعی و فرهنگی هویت ملی باشند و سیمای این عناصر مهم را قوام بخشند.

پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی

دکتر قریب تصویری والا و ارزشمند از زن فرهیخته ایرانی در دنیا نشان می دهد. او به دنیایان ثابت می کند اگرچه زبان محصول تعاملات فرهنگی است و با فرهنگ درهم تنیده است و فرهنگ جنسیتی و جامعه مردسالار زن را به موجودی وابسته تبدیل و قرن های طولانی مانع رشد فرهنگی آنان می گردد اما یک زن چگونه می تواند با بهره گیری از هوش و استعداد ذاتی، درک محضر استادان بنام ایرانی، رفتن به غرب با پشتوانه غنی علمی و استفاده از فرصت ها و خلاقیت، می تواند قدرت تحول آفرینی در عرصه علم و دانش در سطح دنیای داشته باشد. از سوی دیگر، صندلی والای دانش و خرد را در فرهنگ کهن ایران به تصویر کشد. به عبارت دیگر، او حضورِ زن ایرانی را حضوری هویت دار و سازنده نشان می دهد که چگونه در طول تاریخ آزادی کلام، به آزادی اندیشه تبدیل شده و او را به یکی از مفاخر علمی و فرهنگی کشور و چهره ای ماندگار و نویسنده و پژوهشگری نامدار در سطح دنیای در حوزه زبان سغدی مبدل می سازد. تنها زن ایرانی که به عضویت افتخاری انجمن ایران شناسان اروپا در می آید و در حوزه کمتر شناخته شده در فرهنگ ایران پژوهش می کند و به بالیدن فرهنگ آن یاری می کند و کاری فراملی با توجه به احتیاج دنیای در حوزه زبان شناسسی انجام می دهد. از سوی دیگر نیز با تربیت دانشجویان متعدد که امروز هریک خود از استادان بنام هستند فرایند پژوهش های علمی کشور را در حوزه زبان سغدی تقویت می نمایند.

نتیجه سخن آن که، این استاد فرزانه و گرانقدر برای شکل دهی هویت ملی ایرانی هر دو راه آشناشدن با عناصر و تقویت زیرساخت های علمی آن عناصر را پیموده است. او به خوبی نشان می دهد که زنان و حتی مردان روشنفکر این جامعه بایستی در خدمت بالندگی هویتی آن باشند. بنابراین او با چنین توجهی، پا را فراتر از ترجیحات جنسیتی گذاشته و رفتار او اگرچه از طریق یک جنس مونث فرهیخته اجرا شده است اما در زندگی مردان و زنان ایرانی مفید فایده خواهد بود.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 29 مهر 1399 بروزرسانی: 29 مهر 1399 گردآورنده: fun30t1.ir شناسه مطلب: 1155

به "استاد هویت ساز، پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "استاد هویت ساز، پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید